ملک الموت یک روزدرمجلس حضرت سلیمان آمدوبه طرف یک شخص به مدت زیادی باتعجب نگاه میکردوقتی ملک الموت رفت آن شخص ازحضرت سلیمان سوال کردآن شخص که بودایشان فرمودندملک الموت.ایشان به طرف من نگاه میکردندگویامیخواهدروح مراقبض کندایشان فرمودند:پس توچه میخواهی اوگفت مرابه هندوستان بفرستیدایشان به هواحکم کردند:که این راگرفته وبه هندوستان بگذار. هوااورابه هندوستان رسانیدملک الموت به نزدحضرت سلیمان رفت ایشان پرسیدند:شماچرااورابادقت نگاه میکردی گفت: من به این سخن تعجب داشتم که حکم خداوندبه من آمده که روح اورادرهندوستان قبض کن واودرکنارشمانشسته.
بود
34154 بازدید
8 بازدید امروز
33 بازدید دیروز
65 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian