×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

بازگشتی عاشقانه

× تقریبا میشه گفت میخوام یه کشکول درست کنم
×

آدرس وبلاگ من

hosseinhashemi.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/raha_h70

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

داستان کوتاه زیبا و پند آموز نامه هایی از خدا



داستان کوتاه زیبا و پند آموز نامه هایی از خدا

مردی همسر و سه فرزندش را ترک گفته و در پی روزی خود و خانواده اش، راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و دوری او برایشان بسیار دشوار بود... مدتی بعد، پدر نامه ای به همسر و فرزندانش فرستاد. نامه که به خانه رسید، بچه ها یکی یکی آنرا در دست گرفته و بوسیدند و گفتند: این نامه از طرف عزیز ترین کسمان است. سپس بدون اینکه پاکت را باز کنند و نامه را بخوانند، آنرا در کیسه مخملی زیبایی قرار دادند.

هر چند وقت یکبار هم نامه را ازکیسه درآورده و به آن چشم می دوختند. سالها گذشت...پدر برای دیدن همسر و فرزندانش به خانه برگشت ولی به جز یکی از پسرانش کسی را در خانه نیافت.
از او پرسید: مادرت کجاست؟
پسر: مدتی پس از رفتنت سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر: چرا؟! مگر نامه اولم را باز نکردید؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی گذاشته بودم!!
پسر: نه... نامه را باز نکردیم.
پدر: برادرت کجاست؟
پسر: بعد از فوت مادر کسی نبود که زیر پر و بالش را بگیرد و نصیحتش کند.او هم قاطی دوستان ناباب و گمراهی شده و روز و شب را با آنان می گذراند...
پدر: مگر نامه دومم که در آن از او خواستم پیش من بیاید و با دوستان ناباب نگردد را نخواندید؟!
پسر: نه...
پدر:این دیگر چه وضعیتی است ! خواهرت کجاست؟
پسر: باهمان پسری که از مدتها خواستگارش بود ازدواج کرد.الان هم اصلا احساس خوشبختی نمی کند و زندگی سختی دارد.
پدر با عصبانیت تمام گفت: یعنی او هم نامه من را نخواند؟! من که در نامه هایم نوشته بودم این پسر آدم آبرو دار و خوشنامی نیست و من با ازدواج او با دخترم مخالفم!
پسر: نه... نامه ها را بوسیده و در یک قوطی مخملی، تمیز و مرتب نگهداری کرده ایم... اما تاحالا هیچ کدام را نخوانده ایم.تعجب

*‌ *‌ *

به حال این خانواده فکر کردم و اینکه چگونه از هم پاشید و خوشبختیش را از دست داد، آنهم فقط به خاطر اینکه بچه ها نامه های پدرشان را نخواندند و به بوسیدن و تقدیسش اکتفا کرده و به آنچه پدرشان درآن نوشته عمل نکردند.

==================چشمم به قرآن روی طاقچه می افته که در جلد مخملی زیبایی قرار داره . وای بر من... رفتارمن با نامه های خدا دقیقا مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است!

پنجشنبه 26 اسفند 1389 - 9:51:43 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 5 بهمن 1391   3:52:57 PM

in yeki ro ke khondam  moo be tanam rast shod .........bebakhshid salam dadashi

آخرین مطالب


یک روزی حیا آنقدر بازارش گرم بود


همیشه یاد خدا


مطلب زیبا


شیطان و گمراه کردن


پادشاه و سه وزیرش


سلام امام زمانم


امام زمان


مرگ به دنبال شماست


ملاک ازدواج


بازی روزگار


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

34032 بازدید

6 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

40 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements